آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات اصطلاحات پر کاربرد14 تصویر آوریل 2, 2016 adminis شکست خوردن- زمین خوردن
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات اصطلاحات پر کاربرد13 تصویر آوریل 2, 2016 adminis تمام سعی و توان خود را بکار بستن
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات اصطلاحات پرکاربرد12 تصویر آوریل 2, 2016 adminis اصلا نمی دانم!- سر در نمی آورم
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات اصطلاحات پرکاربرد 11 تصویر آوریل 2, 2016 adminis طفره رفتن- صغری، کبری چیدن
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات اصطلاحات پر کاربرد 6 تصویر مارس 9, 2016 adminis گرفتن امتحان
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات آدم ها با ویژگی های منفی10 مارس 9, 2016 adminis انسان جویای نام -جویای جاه و مقام a social climber /ˈsəʊ.ʃəl_ klaɪ.mər Martha tries to socialize with high class people. She's a social climber مارتا سعی می کند با افراد کلاس بالا معاشرت کند. او فردی جویای جاه و مقام است
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات آدم ها با ویژگی های منفی 6 تصویر مارس 9, 2016 sabzevari آدم ضد حال _ آیینه دق a wet blanket /wet _ blæŋ.kɪt Don't you want to invited Lisa No, she spoils our fun. She's a wet blanket نمی خواهی لیزا را دعوت کنی؟ نه، او خوشی ما را به هم می زند. او آدم ضد حالی است.
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات آدم ها با ویژگی های منفی 5 تصویر مارس 9, 2016 sabzevari مایه درد سر- مایه ملال خاطر a pain in the neck /peɪn_ɪn_ ðə_nek I 'm sick and tired of Jason. Whenever he gets himself into trouble, he asks me for help. He's pain in the neck از جیسون بیزارم. هر وقت دچار مشکلی می شود از من کمک می خواهد . او مایه درد سر است.
آموزش تصویری, آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات آدم ها با ویژگی های منفی 3 مارس 8, 2016 sabzevari آدم فضول a busyboy /ˈbɪz.i _bɒd.i Joan's a busybody. I don't want to go to her house. She keeps asking you questions about your private life. جون آدم فضولی است .نمی خواهم به خانه او بروم .او از زندگی خصوصی آدم سوال می پرسد.
آموزش زبان انگلیسی, اصطلاحات آدم ها با ویژگی های منفی 2 تصویر مارس 8, 2016 sabzevari آدم وراج – پر چانه a windbag /ˈwɪnd.bæɡ I can't stand Alice anymore. She's a windbag. She talks too much but say nothing important اصلا نمی توانم آلیس را تحمل کنم. او وراج است . او خیلی حرف می زند اما حرف هایش به درد بخور نیست.