آدم ها با ویژگی های منفی 3

th6TH55W1E

آدم فضول

 


a busyboy /ˈbɪz.i _bɒd.i


Joan's a busybody. I don't want to go to her house. She keeps asking you questions about your private life.

جون آدم فضولی است .نمی خواهم به خانه او بروم .او از زندگی خصوصی آدم سوال می پرسد.

آدم ها با ویژگی های منفی 2

 

th6026ELRN

آدم وراج – پر چانه

 

a windbag /ˈwɪnd.bæɡ

 

I can't stand Alice anymore. She's a windbag. She talks too much but say nothing important

اصلا نمی توانم آلیس را تحمل کنم. او وراج است . او خیلی حرف می زند اما حرف هایش به درد بخور نیست.

آدم ها با ویژگی های منفی 1

scatterbrain

آدم حواس پرت – بی فکر

 

 

a scatterbrain /skæt.ə.breɪn

 

 

Sarah never picked up me at the airport. She'd promised to meet me but she clean forgot. She's a scatterbrain

 

 

سارا هرگز فرودگاه به دنبالم نیامد. او به من قول داده بود آنجا یکدیگر را ببینیم اما او کلا فراموش کرده بود. او آدم حواس پرتی است.